با وجود تأکیدهای فراوان مبنی بر عدم برخوردهای سلبی در امر حجاب و عفاف و
البته تأکید فرماندهان ناجا در این باره، متأسفانه برخورد زننده یکی از گشت
های ارشاد در ورودی نمایشگاه کتاب، صحنه تأسف باری پدید آورد.
به
گزارش «تابناک»، عصر روز سه شنبه، بیستم اردیبهشت، حوالی ساعت 18.30 نزدیک
به در خروجی مقابل خیابان مفتح یگان گشت ارشاد با پلاک 47769 ضمن برخوردی
کاملا شخصی، نه تنها در مأموریت محوله خود موفق نبود، بلکه تصویری بسیار بد
در ذهن مردم و البته فرد خاطی باقی گذاشت.
داستان از این قرار بود
که دو دختر در حال خروج از نمایشگاه، با تذکر دو تن از خانم های گشت ارشاد
فوق روبه رو می شوند؛ یکی از این دخترها مانتویی معمولی با فرم سارافون بر
تن داشت. مأمور گشت ارشاد با لحنی بسیار بد و زننده دختر را از دوستش جدا
کرد و به داخل ماشین هل داد!
دختر که ظاهری معمولی داشت و تنها
مانتویش، باعث برخورد پلیس شده بود، با التماس های پی در پی، شیشه ون گشت
ارشاد را باز می کرد؛ اما دو مامور زن بسیار بداخلاق این گشت با برخوردی
سلبی او را تشر می زدند و شیشه را می بستند و...
گفتنی است، وضعیت
حجاب در درون نمایشگاه به قدری آزار دهنده است که واکنش بسیاری از مردم را
هم در پی داشته، ولی آیا مسئولیت گشت های ارشاد، تنها در ورودی ها و خروجی
ها آن هم به شکل بالاست؟ آیا سیگار کشیدن دسته جمعی دختران در ورودی سالن
های اصلی شبستان نمایشگاه، مشکلی ندارد؟ آیا شال های توری نیمه روی سر برخی
از بازدیدکنندگان و مانتوهای زننده با رفتارهای زننده تر، نیازمند برخورد
نیست؛ اما مانتوی تولید شده و مصرف شده در همین کشور، نیازمند برخورد سلبی
است؟
به راستی، چرا بلد نیستیم راه را آنگونه که صلاح است و به
نتیجه درست می رسد، پشت سر گذاریم؟
حال با وجود اینکه بارها از سوی
بزرگان و همچنین رسانه ها یادآوری شده است که مأمورین آموزش دیده به این
امر مهم گمارده شوند تا نتیجه عکس گرفته نشده و گزک دست برخی که از اساس با
کنترل های اجتماعی از این نوع مخالفند داده نشود، پرسش اساسی این است که
چرا باید برخی مأموران گشت ارشاد، با لج بازی و برخوردهای تند و بی مبنا،
به جای اینکه عامل «ارشاد» باشند، شده اند مولد ذهنیت هایی علیه نظام و
اسلام عزیز؟
منبع:
تابناک
ماجرای سگی که به دایناسور تبدیلشد!
عرفان خسروی*: خبر عجیبی که طی یکی دو روز اخیر از همه رسانهها، خبرگزاریها و حتی بنگاههای خبری آنسوی اقیانوس مخابره شد، متأسفانه باز هم نمونه دیگری از قیلوقال و جنجال بر سر هیچ بود.
گویا «لاشه یک حیوان عجیبالخلقه» و «شبیه موجودات ماقبل تاریخ» در حوالی روستای آقبولاغ از توابع شهرستان مشگینشهر کشف شده است. به گزارش خبرنگار ایرنا لاشه این حیوان بیشتر شبیه «پرندگان گوشتخوار فیلمهای علمیتخیلی (از نسل دایناسورهای پرنده!) میباشد». یکی از اهالی روستا هم این لاشه را پنهان ساخته و مأموران محیطزیست در تلاش برای دستیابی به این لاشه هستند. مقامهای محلی هم برای اطلاع از صحت و سقم این ماجرا بسیج شدهاند. در پایان نیز اظهار نظری بدینترتیب منعکس شده است: «این لاشه بسیار شبیه نسل منقرضشده دایناسورها و پرندگان گوشتخوار ماقبل تاریخ است. بر اساس تحقیقات علمی آخرین نسل دایناسورهای پرنده موسوم به تیرکس یا دایناسور ستمگر مربوط به دوره کرتاسه در ۶۵ میلیون سال پیش میباشد».
واقعیت چیست؟
طی این
چند روز، هر کس که اندکی با جانوران و تشریح آنها سر و کار داشته، و
بسیاری از افرادی که نظرات خود را در مورد این خبر در اینترنت منتشر
کردهاند، فهمیدهاند که این موجود چیزی نیست جز سگی که در شرایط خاص دچار
پوسیدگی نامنظم در ناحیه سر و دستها شده است. ظاهراً جانوری درنده نیز
پیدا شده و قسمتهایی از بدن این سگ را خورده و شاید همین مزید بر علت
پوسیدگی نامنظم و بیرونزدن استخوانهای جمجمه و دستهای سگ باشد. برخی هم
ظن به سوءاستفاده و جعل (مثلاً سوارکردن کله سگ روی تن مرغ) زدهاند. اما
از آنجا که استخوانهای دست حیوان آنطور که در عکسها دیدهمیشود مربوط
به یک سگ است، این احتمال رد میشود.